هنری جان تمپل، نخست وزیر انگلستان درسالهای ١٨۶٠ – ١٨۵٠ یک جملهای دارد که در تاریخ و روابط بین الملل در جهان ماندگار شد و آن این است که «انگلستان دوستان یا دشمنان دائمی ندارد، تنها منافع دائمی دارد». وینستون چرچیل نخست وزیر و سیاستمدار صاحب نام انگلیس در سالهای جنگ جهانی دوم، متأثر از چنین زمینه ای بود که گفت «من برای پیشرفت کشورم حاضرم دست در دست شیطان هم بگذارم». می گویند ابزار اصلی شیطان در گمراه کردن انسان ها، نفوذ آرام، تحریک وسوسه است. این درس، داستان نفوذ موفق کشوری است که دست در دست شیطان و به دنبال تحقق منافع خود، یک نهضت انقلابی اصیل را به انحراف کشید. این انقلاب، همان انقلاب مشروطیت ایران بود. این درس، داستان عبرت گیری یک ملت از گذشته ی خود و جلوگیری از نفوذ دوباره شیطان برای تغییر هویت انقلابی مردمی است. این درس، داستان به در بسته خوردن پروژه نفوذ برای تحریف خط امام توسط آمریکایی هاست. وقتی آمریکایی ها، جسورانه و امیدوارانه، در لانه ی جاسوسی خود، به دنبال ایجاد طیفی میانه رو از سیاست مداران بودند تا انقلاب را به آن ها بسپارند، به عملکرد موفق انگلیسی ها در انقلاب مشروطیت نظر داشتند. آن ها نیز می خواستند با سپردن انقلاب به جریانی بی توجه به دین گرایی، سلطه ستیزی و عدالت طلبی، انقلاب را از مسیر خود خارج کنند. نفوذ مفهومی جدید نیست و عمری به درازای سیاست و وسیله مختص به َآن یعنی فریب و نیرنگ دارد. از گذشته، زمانی که کشوری نمی توانست بر حریف خود غلبه کند، گزینه جنگ را موقتا به تعویق می انداخت و به منظور از بین بردن امکانات و اراده طرف مقابل، پروژه ی نفوذ را شروع می کرد. با وقوع انقلاب اسلامی ایران، دشمن که از خیلی وقت پیش تر به قدرت اسلام و نظام اسلامی برآمده از آن آگاه بود، پروژه ی مذکور را با جدیت به پیش برد. در این درس، استاد رحیم پور ازغدی، ریشه های تاریخی این نفوذ را از عصر قاجار تا کنون دنبال نموده است. ایشان ضمن انتقال اندیشه ها و اطلاعات تاریخی مفید در این زمینه، راهکارهای قابل توجهی برای جلوگیری از داستان ادامه تلاش برای نفوذ در انقلاب اسلامی ایران ارائه می دهد.
این درس در چهار جلسه توسط استاد ارائه شده است. هدف کلی این درس، آشنایی مخاطبان با اهمیت نفوذشناسی است. استاد این هدف را از طریق پرداختن به دو موضوع محوری نفوذ انگلستان در ماجرای مشروطه و تلاش مشابه آمریکایی ها برای نفوذ انقلاب اسلامی ایران و تحریف هویت و مسیر آن به پیش می برد. بیایید قبل از ورود به این درس، با یکدیگر، نگاهی به قسمتی از کلام استاد را در این زمینه بیندازیم. «نفوذ را تشبیه کرده اند به قورباغه ای که در ظرف آب سرد قرار می دهند و زیر آن آتشی روشن می کنند. آب به تدریج گرم می شود و قورباغه متوجه نمی شود. او نه تنها احساس خطر نمی کند، بلکه احساس وادادگی می کند. وقتی ماجرا را می فهمد که قدرت و اراده ی پریدن ندارد».
نفوذ مفهومی جدید نیست و عمری به درازای سیاست و وسیله مختص به َآن یعنی فریب و نیرنگ دارد. از گذشته، زمانی که کشوری نمی توانست بر حریف خود غلبه کند، گزینه جنگ را موقتا به تعویق می انداخت و به منظور از بین بردن امکانات و اراده طرف مقابل، پروژه ی نفوذ را شروع